غیبت فقط بهانه ای برای عدم واگذاری حق امامت و حاکمیت به حضرت ولی عصر (عج) است
أكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجيلِ الفَرَجِ فَإنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم.
براى تعجيل در فرج بسيار دعا كنيد ، که در فرج من فرج شما نيز هست.
در بسیاری از متون بر دعای برای فرج حضرت ولی عصر (عج) به استناد ین حدیث تاکید و سفارش شده است ، اما منظور از فرج و گشایش برای حضرت ولی عصر (عج) چیست؟
آیا دعا برای فرج یعنی دعا برای حضور و ظهور آن حضرت همانطور که سایر ائمه علیهم السلام در بین مردم حضور داشتند ؟ یا نه
دعا برای فرج به معنی دعا برای تشکیل حکومت مهدوی و احقاق حق حاکمیت و امامت آن حضرت است
البته هیچ کس منکر این موضوع نیست که صرفا حضور ائمه معصومین و ذات پاکشان در میان مردم نیز تاثیرات ضمنی خود را نیز خواهد داشت اما هیچگاه تاثیر آن مانند زمانی نخواهد بود که این حضور همراه با حق حاکمیت و امامت ایشان باشد
حالا اگر سفارش حضرت مهدی (عج) در دعا برای تعجیل فرج آنگونه که در حدیث ابتدای این یادداشت به آن اشاره شده است به مفهوم دعا برای ایجاد حکومت اسلامی به رهبری و امامت حضرت ولی عصر (عج) است چرا هیچ گاه این سئوال مهم را از خود نمیپرسیم که مگر طی 46 سال گذشته که حکومت اسلامی در این سرزمین تشکیل شده امکان واگذاری حق امامت و حاکمیت از سوی مردم به امام زمانشان وجود نداشته است ؟
آیا غیبت حضرت ولی عصر (عج) واقعا مانع واگذاری بالاترین مقام حکومت و حق امامت در جامعه اسلامی است یا با نادانی و کوته فکری خود غیبت را بهانه ای برای عدم واگذاری این حق مسلم به ایشان قرار داده ایم
حمیدرابعی درکتاب فقیه غایب،شخصیت حقیقی وجایگاه حقوقی امام مهدی(عج) رادر نظامهای سیاسی،اجتماعی،حقوقی وقضایی ایران مورد بررسی قرارداده و برلزوم واگذاری هرچه سریعتر کرسی ولایت فقیه به آن حضرت ،جهت حفظ ،تکامل و تداوم حکومت جمهوری اسلامی در ایران تاکید می نماید
طبق اعتقاد شیعیان عصمت پیامبر اکرم و ائمه اطهار علیهم السلام و همچنین امام دوازدهم (عج) وقتی معنی پیدا میکند که آنها در جامعه ، بین مردم و با مردم زندگی کنند و در برابر قانونی که یکسان باشند پس تقدس امام دوازدهم نباید مانع تبعیت ایشان از قانون رسمی در ایران باشد . آیا میتوان شخصی بالاتر از امام دوازدهم در عصر حاضر به عنوان یک فقیه جامع الشرایط پیدا کرد ؟ مجلس خبرگان موظف است بهترین شخص را از بین فقها که جامع الشرایط باشد برای رهبری انتخاب کند و با توجه به اینکه امام دوازدهم یک فقیه جامع الشرایط و زنده و ایرانی هستند عدم انتخاب ایشان تنها به دلیل غیبت آن حضرت کمی با منطق سازگار نیست چون غیبت امام دوازدهم یک معذوریت غیر ارادی از سوی خداوند متعال است و قانون برای معذوریت رهبر پیش بینی هایی دارد.
چارچوبهای دینی و تاریخی وقتی مانع از انتخاب امام دوازدهم به عنوان ولی فقیه و رهبر ایران باشد نباید ملاک عمل واقع شوند چون مانع از احقاق حق امام دوازدهم و جامعه اسلامی خواهد بود پس اگر حفظ عدالت و احقاق حقوق جامعه اسلامی اولویت داشته باشد نباید شخص دیگری غیر از امام دوازدهم اکنون رهبر و ولی فقیه در ایران معرفی شود از لحاظ تاریخی ، مذهبی و حقوقی دلایل و مستندات زیادی وجود دارد که به جز امام دوازدهم هیچ شخص دیگری لیاقت جایگاه ولایت فقیه در ایران را ندارد : از لحاظ مذهبی طبق آیات دوم و سوم سوره بقره ایمان به امام غایب شرط تقوی است از لحاظ تاریخی در شرایط حیات امام معصوم هیچ شخصی مقام امامت ندارد حتی اگر امام حسین در زمان حیات امام حسن باشد یا امام حسن در زمان حیات امام علی از لحاظ قانونی و حقوقی هم امام دوازدهم یک فقیه جامع الشرایط زنده و ایرانی هستند که مستحق جایگاه ولایت فقیه در نظام سیاسی ایران هستند بعضی افراد و جایگاههای سیاسی نمیخواهند قبول کنند که امام دوازدهم باید در نظام فعلی مستقر در ایران دارای جایگاه رسمی باشد اما هر مانعی که در جهت مقابله با احقاق حق امام دوازدهم به وجود بیاید از بین خواهد رفت