چرا ولایت فقیه معصوم
نظریه ولایت فقیه بر اساس دو حدیث زیر پایه گذاری شده است
حدیث اول : اَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعوُا فیها اِلی رُواةِ حَدیثِنا، فَاِنَّهُمْ حُجَّتی عَلَیْکُمْ وَاَنَا حُجَّةُ اللّهِ عَلَیْهِمْ
حدیث دوم : الإمامُ العسكريُّ عليه السلام بَعدَ تَقبِيحِ تَقلِيدِ عَوامِ اليَهودِ لِعُلَماءِ الفَسَقَةِ ـ : فَمَن قَلَّدَ مِن عَوامِّنا مِثلَ هؤلاءِ الفُقَهاءِ فَهُم مِثلُ اليَهودِ الذينَ ذَمَّهُمُ اللّه ُ بالتَّقليدِ لِفَسَقَةِ فُقَهائهِم . فَأمّا مَن كانَ مِن الفُقَهاءِ صائنا لنفسِهِ حافِظا لِدينِهِ مُخالِفا على هَواهُ مُطِيعا لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن يُقَلِّدُوهُ ، وذلكَ لا يكونُ إلّا بَعضَ فُقَهاءِ الشِّيعَةِ لا جَميعَهُم

اولا : از هیچ عبارت محتوای این احادیث اعطای مقام ولایت و امامت به فقیه استنباط نمیشود
ثانیا : این احادیث از ناحیه معصوم برای زمانی که هنوز حکومت اسلامی در عصر غیبت مستقر نشده تجویز شده و پس از استقرار حکومت اسلامی در هرکجای دنیا ، فقیه عادل که مشخصات آن در حدیث دوم ذکر شده باید حکومت و جایگاه رهبری را تقدیم حضرت ولی عصر نماید
ثالثا : حالا که حکومت اسلامی در ایران مستقر شده به چه دلیل هیچ جایگاهی اعم از شخصیت حقیقی یا شخصیت حقوقی برای حضرت ولی عصر (عج) در نظام اسلامی آن پیش بینی نشده است ؟!
رابعا : ذکر عبارت مطیعا لامر مولاه در حدیث دوم که ویژگیهای فقیه عادل در آن تبیین شده است تصریح میکند که فقیه مورد نظر ائمه معصومین در عصر غیبت که باید محل رجوع مسلمانان باشند خودشان صاحب ولی و امام هستند در حالیکه در نظریه ولایت فقیه ، فقیه حاکم ادعای امامت و ولایت دارد !

تک تک افراد جامعه ، از فقیه حاکم گرفته تا یک طفل یتیم روستایی صاحب هویت و شخصیت حقیقی هستند ، حضرت ولی عصر (عج) هم به عنوان یک فرد زنده و ایرانی ، حق داشتن شناسنامه و شخصیت حقیقی را در این نظام دارند چرا که این حق ، پایه و اساس بسیاری از حقوق دیگر خواهد بود که مهمترین و اصلی ترین آن برای حضرت ولی عصر (عج) تصاحب حکومت و رهبری نظام جمهوری اسلامی در ایران است ثبت هویت حقیقی و تنظیم شناسنامه برای تمام اتباع ایرانی وظیفه قانونی دولت و قوه قضائیه است و لزومی هم ندارد برای دریافت این حق ، درخواستی از سوی صاحب حق ارائه شود
اینکه حضرت ولی عصر (عج) نیازی به تابعیت هیچ کشوری برای کسب مشروعیت و ولایت خود ندارند حرف کاملا درستی است اما عدم تابعیت ایشان در هیچ منطقه ای از دنیا هم استفاده از سازوکارهای موجود در آن مناطق را برای ایشان غیر ممکن خواهد کرد .
فرض کنیم ، رهبری در نظام جمهوری اسلامی ایران از دنیا رفت و مجلس خبرگان شخص دیگری را به رهبری نظام جمهوری اسلامی انتخاب کند و بعد از چند سال مجددا شخص دیگری و.... این سلسله فقیهان غیر معصوم که هیچ مبنای قرآنی ، حقوقی و اخلاقی در عصری که مسلمانان مدعی استقرار حکومت اسلامی درآن هستند ندارد تا کجا باید ادامه پیدا کند ؟ آیا این سلسله پس از چند نسل کارکرد خود را خواهد داشت ؟ و چرا یک بار برای همیشه جایگاه ولایت فقیه را به صاحب اصلی آن یعنی امام معصوم واگذار نمیکنیم ؟

منظور از ولایت فقیه غایب چیست ؟
منطق پیروان نظریه ولایت فقیه در زمان غیبت امام زمانی (عج) که در قید حیات بوده و وارث فقه جعفری است ، این است که چون امام معصوم و ولی فقیه اصلی غایب است وبه واسطه غیبت ایشان به او دسترسی ندارند پس مجبورند ولایت یک فقیه دیگر که به نظر خودشان از همه بهتر است را قبول کنند ! متاسفانه پیروان نظریه ولایت فقیه در عصر حاکمیت و استقرار حکومت اسلامی به این نکته توجه ندارند ، همان خدایی هم که ولایت امام غایب را بر مردم قرار داد غایب است و با منطق و استدلال این افراد ، چون خدا غایب است و مردم به خدا دسترسی ندارند پس مجاز هستند یک خدای دیگر را بپرستند و بنده او شوند ؟! این دقیقا همان کاری است که با ولایت امام زمان انجام داده اند و متاسفانه این تفکر جامعه را از هر جهت در سراشیبی سقوط قرار داده است

متاسفانه حقی که پس از استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران باید بلافاصله به حضرت ولی عصر (عج) اعطا میشد اکنون پس از 44 سال غفلت و ترک فعل بسیاری از سازمانهای دولتی و قضایی که از سال ۱۳۹۹ موانع قانونی آن نیز با تصویب قانون اعطای تابعیت به فرزندان مادران ایرانی برطرف شده ، هنوز حتی زمینه آن نیز فراهم نشده و جایگاه شرعی و قانونی ولایت فقیه که باید در اختیار حضرت صاحب الزمان قرار داشته باشد اگر نگوییم از 12 اردیبهشت 58 همزمان با استقرار رسمی نظام جمهوری اسلامی یا نیمه خرداد ۶۸ پس از رحلت بنیانگذار این نظام ، میتوانیم از نیمه خرداد ۹۹ با تصویب قانون اعطاء تابعیت به فرزندان دارای مادران ایرانی آنرا غصب شده بدانیم

رهبر انقلاب اسلامی مردم ایران که با شعار زمینه سازی برای ظهور حضرت ولی عصر (عج) نظام جمهوری اسلامی ایران را در سال 1357 با همراهی مردم مسلمان این سرزمین که به سفارش ولی امر و صاحب عصر از ایشان که یک فقیه بود پیروی کردند ، در این سرزمین مستقر کرد هم هیچگاه خود را ولی مردم نمی‌دانست و امام آنان معرفی نمیکرد بلکه این لقب هایی بود که اطرافیان متملق و چاپلوس به ایشان داده بودند و به مرور زمان این عبارتهای حقوقی نهادینه شد اما بالعکس شخص بنیانگذار انقلاب اسلامی در ایران همیشه آرزوی برقراری حکومت حضرت ولی عصر (عج) در این کشور و کل جهان را داشتند و همیشه این موضوع را مطالبه میکردند .
جایگاه فقیه معصوم پس از استقرار حکومت اسلامی
باید اقرار کرد با اعطای مقام ولایت به فقیه در دوران استقرار حکومت اسلامی ما نه مفهوم غیبت را درست متوجه شده ایم و نه مفهوم فقیه جامع الشرایط را . مگر الان که رئیس جمهور قانونی کشور ، وزیر و استاندار و فرماندار مشخص می‌کند ریاست جمهوری را به وزیر یا استاندار یا فرماندارش اعطا می‌کند ؟ مگر ولایت و امامت و حکومت فقط در فقه خلاصه شده که حالا چون حضرت فرمودند برای احکام روزمره در عصر غیبت و در عصر حکومت طاغوت به فقیه مراجعه کنید کلا بگوییم حکومت و امامت و ولایت را به فقیه واگذار کردند ؟! امام جماعت مسجد محل هم فقیه است ، شما به او امام میگویید و او هم احکام را به شما می آموزد ، این امام جماعت آیا صاحب حکومت و ولایت میشود ؟ ، قطعا خیر پس در عصر حاضر که عصر حاکمیت اسلام و نظام اسلامی است ولی و امام و رهبر کشور ما حضرت ولی عصر (عج) خواهند بود ، مردم هم برای امور فردی و احکام شرعی به فقها که مورد اشاره آن حضرت هستند و میتوانند در جایگاه ریاست سه قوه قرار بیرند مراجعه می کنند . خوشبختانه دوران حکومت سلسله های شاهنشاهی و خلافت بنی عباس و بنی امیه با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به سرآمده و با وجود حضرت ولی عصر (عج) نیازی نیست به استناد حدیث رجوع به فقها اصل ولایت و امات را به فقیه واگذار کنیم ، الان دوران استقرار حکومت اسلامی و ولایت امام زمان (عج) است.

آیا به حرف میشود بگوییم امام و رهبر و ولی ما حضرت مهدی صاحب الزمان است اما در مقام عمل یک نفر دیگر تحت عنوان ولی فقیه رهبر رسمی کشور باشد؟ در قانون اساسی تصریح شده بالاترین مقام رسمی کشور بعد از رهبر ، رئیس جمهور است و از آنجا که حضرت ولی عصر (عج) هیچ جایگاهی در قانون اساسی کشور ندارد پس بالاترین مقام رسمی کشور پیش از مقام ریاست جمهوری باید شخص حضرت ولی عصر (عج) باشد چون حکومت متعلق به ایشان است . ولی فقیه و رهبر رسمی در کشور نیز حضرت ولی عصر خواهند بود نه شخصی دیگر .
وظیفه منتظران در عصر غیبت
بر ما منتظران لازم است تا همیشه دوران غیبت حضرت علی (ع) را جلو چشمان خود داشته باشیم تا بدانیم وظیفه امت اسلامی در عصر غیبت امام زمانشان چیست ، حضرت علی علیه السلام در یکی از خطبه های نهج البلاغه فرمودند که مردم پس از 25 سال نادیده گرفتن حق ایشان در حکومت ، مردم آنچنان به خانه ایشان هجوم آوردند که نزدیک بود حسنین زیر دست و پا له شوند. اینگونه بود که دوران غیبت 25 ساله حضرت علی به اتمام رسید ، چگونگی تعریف ما از غیبت وظیفه ما را در عصر غیبت حضرت ولی عصر (عج) مشخص میکند ، قانون اساسی میگوید پس از مقام‏ رهبري‏ ، رييس‏ جمهور عاليترين‏ مقام‏ رسمي‏ كشور است‏ و در اصل 111 قانون اساسی صراحت دارد که هرگاه رهبر بر اثر بیماری یا حادثه دیگری موقتاً از انجام وظایف رهبری ناتوان شود، در این مدت شورای مذکور در این اصل وظایف او را عهده‌دار خواهد بود.
وظیفه نهادهای قانون گذاری حکومت اسلامی در عصر غیبت
مگر مجلس خبرگان وظیفه ندارد صلاحیت تمام فقهای زنده و ایرانی را مورد ارزیابی قرار دهد؟ چرا این فقیه زنده و ایرانی امام زمان (عج) نباشد ؟ چون غایب است؟! مگر در قانون اساسی ذکر نشده اگر به هر دلیلی رهبری از انجام وظایف خود ناتوان بود شورای سه نفره وظایف او را انجام دهد ؟ در عصر غیبت نیز حضرت ولی عصر (عج) به دلیل غیبت از انجام وظایف رهبری معذوریت دارند اما با این حال هنوز ولایت و رهبری دارند . چرا حق رهبری ایران توسط حاکمیت به آن حضرت اعطا نمیشود تا زمینه ظهور فراهم شود ؟ به فرض هم که ظهور در این شرایط نیز واقع نشود آیا خلائی در نظام جمهوری اسلامی ایران و حاکمیت ایجاد میشود ؟ آیا همان شورای سه نفره که سه شخصیت حقوقی هستند تا ظهور نمی‌توانند وظایف رهبری را انجام دهند ؟

عنوان این کتاب ، با اشاره به احادیث مربوط به مطالبه مردم خراسان و مشرق زمین در آخرالزمان که با پرچمهای خود به یاری حضرت ولی عصر (عج) خواهند شتافت ، فقیه غایب نامگذاری شده است و با توجه به باز تعریف واژه های غیب ، ایمان ، تقوی ، نعمت ، عصر غیبت ، حکومت ، طاغوت ، ولایت ، احکام ، فقیه ، ولی فقیه ، رهبر ، انتظار و ظهور سعی در انتقال مفاهیمی دارد تا بر اساس مستندات قانونی و تعالیم قرآنی ، لزوم انتقال رسمی حکومت و کرسی ولایت فقیه به حضرت ولی عصر (عج) در دوران استقرار حکومت جمهوری اسلامی را با توجه به قانون اساسی کشور همچنین آیات و روایات اسلامی بررسی نماید .

در این کتاب با در نظر گرفتن قوانین جاری نظام جمهوری اسلامی ایران از نظر حقوقی و روایی ، مسیر تحقق واگذاری کرسی ولایت فقیه غیر معصوم به فقیه غایب در دوران استقرار حکومت اسلامی مورد بررسی قرار گرفته و همچنین بخشی از حقوق حضرت ولی عصر (عج) که در نظام جمهوری اسلامی ایران تاکنون نادیده گرفته شده و احقاق آنها میتواند مبنای انتقال قدرت و تحویل حکومت به آن حضرت قرار بگیرد نیز مورد بررسی قرار میگیرد
نظریه ولایت فقیه باتوجه به محتوای آن ظاهرا برای دوران غیبت ارائه شده ولی خوشبختانه هیچ منع قانونی برای انتخاب حضرت ولی عصر (عج) به عنوان ولی فقیه و رهبر جمهوری اسلامی ایران در دوران غیبت وجود ندارد شروط انتخاب ولی فقیه در قانون اساسی عبارتند از ؛
1) ایرانی بودن
2) فقیه جامع الشرایط
3) عادل و با تقوی
4) مدیر و مدبر
متاسفانه هنوز هستند افرادی که حضور رسمی و قانونی حضرت ولی عصر (عج) در ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران را با منافع خود در تعارض می‌بینند . طبق اصل ۱۱۱ قانون اساسی در معذوریت رهبر برای انجام وظایف خود ، رئیس جمهور منتخب مردم به همراه دو شخصیت حقوقی دیگر وظایف رهبری را تا رفع معذوریت ایشان انجام میدهند که در صورت واگذاری کرسی ولایت فقیه به حضرت ولی عصر (عج) این معذوریت همان غیبت ایشان است
در کتاب "فقیه غایب" شرایط قانونی و شرعی انتخاب ولی فقیه در وجود حضرت ولی عصر (عج) مورد بررسی قرار گرفته و یک به یک اثبات میشود بدیهی است پیروان نظریه ولایت فقیه برای استمرار حاکمیت خود در ایران اسلامی پس از این راهی جز تغییر قانون اساسی در جمهوری اسلامی ایران نخواهند داشت ، در غیر اینصورت برای ایشان چاره ای جز واگذاری کرسی ولایت فقیه به حضرت مهدی (عج) باقی نمی ماند

سایر عناوین :

  1. مبانی مطالبه ولایت فقیه غایب
  2. مراحل مطالبه ولایت فقیه غایب
  3. الزامات حکومت فقیه غایب
  4. اهمیت جان فقیه غایب از دیدگاه پیروان نظام و نظریه ولایت فقیه
  5. مفهوم غیب در احادیث و آیات قرآن کریم
  6. تفاوت اولی الامر و ولی
  7. جایگاه رسمی حضرت ولی عصر (عج) در قانون اساسی
  8. بررسی اعتبار نواب در عصر غیبت
  9. آسیب شناسی نظریه ولایت فقیه
  10. تاریخچه حکومت در سلسله فقیهان
  11. ولایت فقیه سقیفه در عصر غیبت امام علی علیه السلام
  12. ولایت فقیه عباسی در عصر غیبت امام رضا (ع)
  13. سیره عملی حضرت سیدالشهدا (ع) در حکومت امام حسن امام حسن (ع)
  14. ایمان به غیب و مفهوم عبارت هدی للمتقین در عصر غیبت
  15. بیماری عذری بالاتر از غیبت برای رهبر جامعه نیست
  16. تبعیت از ولایت فقیه غایب تکلیف است یا ضرورت
  17. مجازات تحقیر کننده و توهین آمیز
  18. حکومت فقیه غایب در عصر غیبت
  19. چیدمان آیات قرآن در راستای فهم کامل مهدویت
  20. نتیجه ی ادعای فقاهت و تابعیت ایران برای امام عصر (عج)
  21. منتقدین روش حکمرانی فقیه غایب در عصر غیبت
  22. ظهور حاصل انتظار نیست ، یک انتخاب است
  23. موانع پذیرش ولایت فقیه معصوم غایب
  24. تناقضها و تضادهای اعتقادی پیروان نظریه ولایت فقیه
  25. پرچمهای هدایت خراسان
  26. ثبات سیاسی با واگذاری کرسی ولایت فقیه به امام عصر
  27. نتایج واگذاری کرسی ولایت فقیه به حضرت ولی عصر (عج)
  28. اتممت علیکم نعمتی
  29. "ولایت فقیه معصوم غایب "
  30. مکاتبه با ولی فقیه
  31. بررسی نتایج حکمرانی فقیه در دو شاخص اقتصادی و کنترل جمعیت